خلاصه داستان: داستان فیلم در مورد یک مامور کهنهکار پلیس است که کارت بیسبال گران قیمتش را دزدیدهاند. به خاطر اینکه فروش این کارت تنها امیدش برای فراهم کردن خرج عروسی جوانش بوده است، او تصمیم می گیرد با همکارش هر طور شده دزد کارت را پیدا کند ...
خلاصه داستان: داستان فیلم در مورد یک مامور کهنهکار پلیس است که کارت بیسبال گران قیمتش را دزدیدهاند. به خاطر اینکه فروش این کارت تنها امیدش برای فراهم کردن خرج عروسی جوانش بوده است، او تصمیم می گیرد با همکارش هر طور شده دزد کارت را پیدا کند ...
خلاصه داستان: گروهی از دانشجویان به تحقیق در مورد خرس قاتلی میپردازند غافل از اینکه ان خرس بیشتر از انچه فکر میکردند خطرناک است و حال انها در خطر مرگ قرار گرفته اند
خلاصه داستان: جکی چان در این فیلم نقش یک سرباز متقلب و زرنگی را بازی میکند که در موقع جنگ خود را به مردن میزند و بعد از نبرد شروع به جمع آوری اشیاء سربازان مرده میکند ولی در این بین با ژنرال ارتش مقابل روبرو میشود که مجروح شده و او را اسیر میکند و قصد دارد برای پادش او را تحویل دهد ولی در بین راه اتفاقاتی واقعا جالب می افتد که خنده را بر لب بیننده می نشاند
خلاصه داستان: وقتی مکس که در حال گذراندن دوران بهبودی بعد از حادثه ای است که برایش اتفاق افتاده کاری را به عنوان مامور حراست شیفت شب پیدا می کند. او شروع به دیدن تصاویری از زنی مرموز در آینه فروشگاه می کتد…
خلاصه داستان: داستان انیمیشن از این قرار است که شرک از زندگی یکنواخت خود خسته شده برای همین آرزو دارد تا به روزهای قبل که مردم از او میترسیدند و به تنهایی زندگی میکرد بازگردد. در جشن تولد فرزندانش عصبانی میشود و کیک را خراب میکند و از خانه بیرون میرود. از طرف دیگر رامپلاستیلسکی جادوگری است که در گذشته در تصاحب تاج و تخت پادشاهی ناکام مانده است. او که خود جادوگر است، میخواسته با سحر و جادو فیونا را از قصر نجات دهد و در عوض پادشاهی را از پدر و مادر وی دریافت کند. ولی ناگهان شرک فیونا را نجات میدهد و همهی نقشههای او نقش بر آب میشود. برای همین او از شرک کینه دارد. او که وضعیت شرک را میبیند پیش او میرود و میگوید میتواند او را به همان روزهایی که میخواهد بازگرداند و در عوض یک چیز کوچک میخواهد و آن یک روز از زندگی شرک است که شرک حتی آن را به یاد هم نمیآورد. شرک قبول میکند و قرارداد را امضا میکند. اما رامپلاستیلسکی روز تولد شرک را از او میگیرد و دنیای شرک به شکلی در میآید که انگار او هیچگاه وجود نداشتهاست.و گربهی چکمهپوش و فیونا او را نمیشناسند و از همه مهمتر این که رامپلاستیلسکی پادشاه شده است و مردم در فقر و بدبختی هستند. از طرف دیگر غولهای دیگر که شبیه شرک هستند توسط رامپلاستیلسکی به بیگاری گرفته شدهاند. شرک این وضعیت را اصلاً دوست ندارد و درمییابد اگر فیونا او را از روی علاقه بد، او به زندگی قبلی خود بازمیگردد و اگر اینکار را قبل از ۲۴ ساعت انجام ندهد، شرک برای همیشه از بین خواهد رفت… ناگهان الاغ از آنجا فرار میکند و به خانه شرک میرسد و سربازان هم از آنجا فرار میکنند. پادشاه هم تمام حیوانات عجیب را به خانه او میفرستد و تا هنگامی که شرک شاهزادهزن فیونا را برای او از قصر اژدها آزاد نکند حکم خانهاش را نمیدهد. شرک هم برای نجات شاهزادهزن اقدام میکند و طی اتفاقاتی که میافتدو...
خلاصه داستان: اینبار هم مانند دو قسمت قبلی سرزمین های نارنیا یعنی: (The Chronicles of Narnia The Lion, the Witch and the Wardrobe 2008) و (The Chronicles of Narnia Prince Caspian 2008)توسط نیروهای ی به شدت در خطر است و اینبار هم بچه های انگلیسی ما به طریقی پا بر این سرزمین می گذارند تا بتوانند با پیدا کردن هفت شمشیر جادویی و طی یک سفر دریایی بسیار خطرناک باری دیگر منجی نارنیا شوند اما …
خلاصه داستان: گالیور یک روزنامه نگار است که در یک سفر دریایی برای تهیه ی گزارش کشتی اش دچار طوفان می شود و او را به جزیره ی ای ناشناخته می برد.او به زودی در می یابد که این جزیره مسکونی است و ساکنانی دارد اما ساکنان این جزیره معمولی نیستند آنها کوتوله های ریزی هستند که نامشان لی لی پوت است. جک غول پیکر اکنون در بین آنها پذیرفته شده است و ماجرای گالیور آغاز می شود.
خلاصه داستان: جوانی ۳۰ ساله به نام امین است که در پی نوشتن قطعه ای موسیقی است که آرمان زندگی اش محسوب می شود ، اما به دلیل مشکلات زندگی و روزمرگی به جایی می رسد که تعادل روحی اش را از دست می دهد. و …