خلاصه داستان: مردی خوش قلب به نام شین فنگ پس از رد شدن در دانشکده پلیس و ناکامی از تبدیل شدن به یک کارآگاه، برای دیدن پسرعموی خود به شهر بانکوک در تایلند سفر می‌کند. اکنون شین فنگ و پسرعمویش باید با کمک هم یک پرونده قتل را حل کرده و…
خلاصه داستان: زنی به نام ژوپیتر جونز به عنوان یک خدمتکار ساده خانه‌های دیگران را تمیز می‌کند. اما زندگی او زمانی تغییر می‌کند که کین (با بازی چنینگ تیتوم)، یک نظامی سابق، به او اطلاع می‌دهد که باید برای محافظت از زمین در برابر یک نیروی مخرب جنگیده و…
خلاصه داستان: زن و شوهری به نام اریک و ایمی بوون به تازگی خانه‌ای را در حومه شهر خریداری کرده و همراه با سه فرزند خود به آنجا نقل مکان کرده‌اند، غافل از اینکه این خانه توسط نیروهای شیطانی تسخیر شده است. اما زمانی که کوچکترین دختر آنها توسط یکی از ارواح شیطانی تسخیر میشود، اریک و ایمی تمام تلاش خود را برای نجات او به کار بسته و…
خلاصه داستان: سه خواهر پدر و مادرشان از یکدیگر جدا شده و آنها در خانه پدربزرگ و مادربزرگ خود در کاماکورا زندگی می‌کنند. اما زمانی که خبر مرگ پدرشان را که پانزده سال است او را ندیده‌اند، دریافت می‌کنند در مراسم خاکسپاری وی شرکت کرده و برای اولین بار با خواهر ناتنی خود سوزو آسانو ملاقات می‌کنند و…
خلاصه داستان: 1882، سن پترزبورگ. ساشا، یک اشراف جوان روسی، همیشه شیفته زندگی پدربزرگش به عنوان یک ماجراجو و یک کاوشگر مشهور بوده است، او یک کشتی باستانی با شکوه طراحی کرد، اما وی از آخرین سفر خود به قطب شمال بازنگشته است. ساشا برای برای نجات آبروی خانواده اش، فرار می کند و با حرکت به سمت شمال، به دنبال پدربزرگ و کشتی میگردد...
خلاصه داستان: جانی و خواهرش جاشوان با مادر خود به تنهایی زندگی می‌کنند. در این میان و در حالی که برادر بزرگترشان در زندان است، آنها مطلع می‌شوند پدرشان که مدتی از او بی‌خبر بودند، از دنیا رفته است. حال جانی تصمیم می‌گیرد برای ساختن یک زندگی جدید به لس آنجلس برود اما از طرفی او نگران تنها گذاشتن خواهر عزیزش است و…
خلاصه داستان: “رمی” و “دیما” دو دوست صمیمی و نزدیک به یکدیگرند که سال های سال با هم در تماس هستند. در جریان یکی از ماجراجویی هایشان، یکی از دوستان آنها به طور کاملاً اتفاقی وارد جهنم میشود و این وظیفه “رمی” و “دیما” است که دوستشان را از سرنوشتی شوم تر از مرگ نجات دهند…
خلاصه داستان: مردی به نام راگو همسر و پسرش را زمانی که دو سارق بانک ماشین آنها را برای فرار می‌دزدند، از دست می‌دهد. راگو که از این حادثه ویران شده است، تصمیم می‌گیرد از مجرمان، لیاک (با بازی نوازالدین صدیقی) و هارمن (با بازی وینای پاتاک)، به خاطر کشتن خانواده‌اش انتقام بگیرد اما…
