خلاصه داستان: در حین تحقیق درباره مرگ یک تاجر، یک دادستان و همسرش اسرار پنهانی را در مورد این پرونده ترسناک کشف می‌کنند که…
خلاصه داستان: دختری جوان به نام چار مادرش، آنجلا یک هفته قبل از جشن هالووین به طرز اسرارآمیزی ناپدید شده و تنها چیزی که باقی می‌ماند ماشین رها شده او می‌باشد که در وسط یک مزرعه پارک شده است. اما زمانی که آنجلا عصر روز بعد بدون هیچ توضیحی به خانه خود در دوبلین شمالی برمی‌گردد، برای چار و مادربزرگش، ریتا، مشخص می‌شود که چیزی اشتباه است. او ممکن است شبیه آنجلا به نظر برسد اما رفتارش به طور فزاینده‌ای ترسناک و عجیب شده، گویی یک نیروی شیطانی جایگزین وی شده است. اکنون چار تلاش می‌کند اسرار تاریک خانواده‌اش را کشف کرده تا حقیقت ناپدید شدن مادرش را آشکار ساخته و او را نجات دهد اما…
خلاصه داستان: یک ناخدای کشتی به نام جکوب استور در یک کافه با یکی از دوستانش شرط بندی می‌کند که با اولین زنی که وارد آن مکان می‌شود، ازدواج کند. در همین حین، لیزی وارد می شود و…
خلاصه داستان: خانواده‌ای تصمیم می‌گیرند برای گذراندن تعطیلات کریسمس به یک ساحل زیبا سفر کرده تا با عمه آلما ملاقات کنند. اما زمانی که هر یک از اعضای خانواده تلاش می‌کنند برنامه کریسمس را تحت کتترل خود درآورند، همه چیز خراب شده و…
خلاصه داستان: دختری جوان به نام یوژنی از یک موهبت الهی برخوردار است. او قادر است با روح مردگان ارتباط برقرار کند. اما زمانی که خانواده یوژنی از این راز باخبر می‌شوند، او را به اشتباه و ناعادلانه در یک بیمارستان روانی در پاریس بستری می‌کنند. حال یوژنی تلاش می‌کند با کمک یکی از پرستاران بیمارستان، یک نقشه فرار طراحی کرده و…
خلاصه داستان: جوانی 19 ساله به نام جان پارکر از منچستر تصمیم می‌گیرد با موتور سیکلتی قدیمی که از پدرش هدیه گرفته است، سفری به برایتون را آغاز کرده و…
خلاصه داستان: مردی جوان به نام ماکوتو ساتو در سال 1995 میلادی با دختری به نام کائوری کاتو آشنا شده و عاشق او می‌شود. حال این عشق به ماکوتو ساتو انگیزه می‌دهد تا در زندگی سخت کار کند. اما در سال 1999، کائوری کاتو، بدون خداحافظی او را ترک می‌کند. اکنون در سال 2020، ماکوتو ساتو مردی 46 ساله است ولی هنوز نتوانسته به رمان نویسی که همیشه آرزویش را داشت تبدیل شود. او هنوز هم نتوانسته کائوری کاتو را فراموش کند و…
خلاصه داستان: قاتلی افسانه‌ای به نام آکیرا ساتو چهار سال قبل پنج نفر را به قتل رساند. در این میان او با دختری با ناتوانی جسمی که بر روی ویلچر می‌نشیند، آشنا می‌شود. اما آکیرا به زودی متوجه می‌شود این دختر با ششمین مردی که قصد کشتنش را داشته و یک کلاهبردار می‌باشد، زندگی می‌کند. حال آکیرا تلاش می‌کند هر طور شده از این دختر محافظت کرده و…
