خلاصه داستان: جودی ابوت جوانی شاد و هوشمند است ، او در یتیم خانه ای در حال زندگی است که برای ادامه تحصیل به شهر نیویورک می آید و با دوستان جدیدی آشنا می شود در این بین تمام هزینه های او را شخصی ناشناس که جودی او را بابا لنگ دراز صدا می کند ، پرداخت می کند و جودی هر هفته برای او نامه ای بدون پاسخ می نویسد …
خلاصه داستان: آنی شرلی جوانی کک مکی است که موهای سرخی دارد و در یتیمخانه بزرگ شدهاست. او باهوش است، قوهٔ تخیل بی حد و مرزی دارد و با امید و پشتکار و مهربانیهای ساده اش، سعی میکند زندگی جدیدی را آغاز کند. هرچند برای ورود به این دنیای تازه باید سختیهای بسیاری را پشت سر بگذارد، ولی آینده در نظرش آنقدر زیبا و امیدبخش است که برای رسیدن به آن، با هر مشکلی کنار میآید و با هر شرایطی سازگار میشود.