خلاصه داستان: اندرو (مایلز تلر) که پدرش یک نویسنده ناموفق است و وضع مالی زیاد خوبی ندارد وارد یک آکادمی موسیقی می شود تا هنر درام خود را به مرحله حرفه ای برساند اما در آنجا با مربی ای بسیار سخت گیر روبرو می شود که...
خلاصه داستان: فیلم از صحنه‌هایی از فیلم‌برداری فیلم جان مالکوویچ بودن شروع می‌شود که در آن «چارلی کافمن» افسرده مهلت کمی برای تحویل فیلمنامه اقتباسی دزد ارکیده به شرکت کلمبیا پیکچرز دارد. در مقابل چارلی افسرده برادر دوقلوی سرزنده او، «دونالد»، است که در نظر دارد به تأسی از چارلی شروع به نوشتن فیلمنامه کند...
خلاصه داستان: پليسي جوان به نام «بيلي کاستيگان» (دي کاپريو) مأموريت مي يابد تا در محفل ي تنگ و به شدت مراقبت شده ي «فرانک کاستلو» (نيکلسن) نفوذ کند. از طرف ديگر، «کالين سالي ون» (ديمن) به مأموريت از طرف «کاستلو» موفق مي شود در دستگاه پليس نفوذ کند...
خلاصه داستان: "پل شلدون" که نویسنده است بعد از تمام کردن شخصی ترین رمانش در منطقه ای کوهستانی در برف و کولاک تصادف میکند . "آنی ویلکس" که طرفدار رمان های شلدون است و قبلا هم پرستار بوده او را نجات میدهد و در خانه ی خود حبس می کند و ...
خلاصه داستان: برده ای با کمک مربی خود اموزش میبیند برای اینکه همسر خود را از دست مزرعه داری در می سی سی پی نجات دهد …
خلاصه داستان: موجود فضایی بیگانه ای به نام «ئی.تی.» از سفینه ی فضایی اش که در جنگلی در حومه ی لس آنجلس فرود آمده، جا می ماند و در حیاط خلوت خانه ای پناه می گیرد که در آن «الیوت» ده ساله زندگی می کند. خیلی زود «الیوت»، «ئی. تی.» را می بیند و دوستی و اعتمادش را جلب می کند.
خلاصه داستان: وقتی دانیل پلانیو اطلاع پیدا می کند که در شهر کوچکی در غرب، دریایی از نفت در حال تراوش از زمین است، فوری دست پسرش را میگیرد و به آنجا می رود تا شانسش را در گرد و خاک بوستن امتحان کند. در این شهر شلوغ که هیجان اصلی در اطراف یک کلیسا که واعظی به نام الی ساندی دارد قرار دارد و شانس به دانیل پلانیو و پسرش روی می اورد. ولی در حالی که روز به روز پول و ثروت آنها افزایش پیدا می کند، کم کم هیچی از ارزش های انسانی، علاقه، امید و عقیده باقی نمی ماند و حتی روابط بین پدر و پسر با انحرافات و نیرنگ ها و بیشتر شدن نفت به مخاطره می افتد...
خلاصه داستان: کوکو «Coco» محصول سال 2017 از کشور آمریکا است که داستان زندگی یک خانواده مکزیکی را به تصویر میکشد. خانواده ای که به دلیل یک اتفاق نسل به نسل شدیدا از موسیقی متنفراند و سالها بدور از هرگونه ارتباط با آن زندگی کردند تا اینکه علاقه ی عضو کوچک خانواده این نظم را بهم میزند. «میگل» آرزو دارد روزی مثل الگوی خود ارنستو دلاکروز یک موزیسین بزرگ شود ولی با برداشتن گیتار دلاکروز در روز مردگان به دنیای مرده ها میرود و تنها راه بازگشتش ....
