خلاصه داستان: متهمان "جان جکسون" و "نوا کالن" از یکدیگر متنفر هستند. پس از اینکه اتومبیل زندان دچار صانحه می شود، آنها فرار می کنند. در حالیکه به یکدیگر بسته شده اند آنها باید به یکدیگر کنار بیایند. وقتی خود را آزاد می کنند دشمنیشان تبدیل به دوستی و احترام می شود...
خلاصه داستان: جان دلینجر (جانی دپ) نماد ان امریکایی و بزرگ ترین سارق بانک امریکاست. دستگیر کردن دلینجر هم معنا با مبارزه با تمام بدنه ی تبهکاری شده است. دلینجر اما یک تبهکار ساده نیست او به مردم احترام می گذارد و می داند که اگر مردم او را دوست داشته باشند به راحتی هر جا بخواهد می تواند پنهان شود. از ان سو ملوین پرویس (کریستین بیل) کاراگاه دقیق و وظیفه شناس، شخصا مامور شده است تا کار دلینجر را یکسره کند.
خلاصه داستان: یوری اورلوو (نیکلاس کیج) یک دلال اسلحه است. او کارش را با فروختن اسلحه به اوباش خیابانی شروع می کند و بعد از گذشت ۱۰ سال، با یک فرمانده ارتشی افریقایی قرارداد فروش سلاح می بندد. از طرفی یک مامور پلیس بین الملل نیز او را تعقیب می کند و در این بین او میان وسوسه‌های نفسانی برای ادامه به این تجارت و عذاب وجدان بخاطر این تجارت کثیف، می ماند.
خلاصه داستان: بعد از آشوب در زندانی در ریو دوژانیرو در برزیل، سروان ناسیمنتو اکنون درگیر یک نزاع سیاسی خونین بین مقامات دولتی و شبه نظامی ها می شود..
خلاصه داستان: «مکس» (فاکس) یک راننده تاکسی است، که شبی در لس آنجلس توسط یک آدم کش حرفه ای (تام کروز) گروگان گرفته می شود. اکنون او باید راهی پیدا کند تا هم خودش را و هم آخرین قربانی این آدم کش را نجات دهد.
خلاصه داستان: در یک منطقه ی بی آب و علفِ پایان دنیای ، یک طرفدار کتاب های کمیک تبدیل به شخصیت قهرمان مورد علاقه ی خود برای نجات دوستش می شود. اما…
خلاصه داستان: زمانی که جوان یک کهنه کار مرکز پلیس و شوهرش، یک افسر پلیس ارشد که از او جدا شده است، ربوده شده و گروگان گرفته می شوند، چاره ای ندارند جز اینکه از قوانینی که شخص گروگان گیر تعیین می کند پیروی کنند : اینکه آنها پیامی به تمامی واحد های پلیس بفرستند تا آنها به محلی اعزام شوند که...
خلاصه داستان: «ال ماریاچی» (آنتونیو باندراس) به عنوان گیتار نواز دوره گرد وارد شهری میشود. شهری که مملو از ان و آدمکشان است. او از گذشته خود فراریست و به دنبال مکانی امن برای زندگیست. در ابتدای ورود به شهر مجبور به درگیری با چند و کشتن آنها میشود و این شروع مشکلات بیشتر برای اوست. او در این شهر شیفته «کالورینا» (سلما هایک) میشود که رئیس ان نیز به او علاقه دارد و ...
