خلاصه داستان: «فرانک وايت» (واکن)، سردسته ي يک باند به تازگي از زندان آزاد شده است. «فرانک» که به واسطه ي انحطاط جامعه، به مرد ثروتمندي تبديل شده، تصميم مي گيرد دينش را به شهر ادا کند و تصميم مي گيرد يک بيمارستان عمومي چندين ميليون دلاري در يکي از فلاکت بارترين محله هاي بروکلين احداث کند.