720p – آرشیو هارمونی دانلود

خلاصه داستان: پدری در شهری کوچک ، پس از اینکه فرزند کوچکش ادعا می کند که تجربه ای نزدیک به مرگ داشته و توانسته بهشت را حس کند ، متوجه می شود که فرزندش اطلاعاتی در مورد روزگار قبل از تولدش دارد کولتون جزئیات سفر جالب خود را با معصومیت کودکانه اش تعریف می کند و بسیار جدی راجع به اتفاقاتی که قبل از تولدش رخ داده حرف می زند… چیزهایی که در اصل نباید چیزی از آنها بداند. تاد و خانواده اش در تلاش هستند تا معنای این اتفاق عجیب را دریابند...

خلاصه داستان: یک بومی آمریکایی پس از گرفتن انتقام قتل مادرش ، سوار بر موتور سیکلت خود در غرب آمریکا فرار میکند . جایی که میفهمد عدالت هزینه دارد و…

خلاصه داستان: خانم جوانی در حال سفری ۲,۷۳۶ کیلومتری در بیابان به سمت غرب استرالیا می باشد. در این سفر ۴ شتر و سگ وفادارش او را همراهی می کنند…

خلاصه داستان: «جک اسپارو» و «باربوسا» که به دنبال یافتن چشمه‌ی جوانی هستند، در میابند که «سیه ریش» و جوانش نیز در جستجوی همان چشمه‌اند.

خلاصه داستان: كاپيتان باربوسا و اليزابت سوآن و ويل ترنر براي نجات جك اسپارو و مرواريد سياه به سنگاپور مي روند اين در حالي است كه آنها براي نجات كاپيتان جك اسپارو بايد يك دزد دريايي چيني را پيدا كرده و نقشه دريايي كه محل كاپيتان جك را نشان مي دهد را از او بدزدند، در ادامه داستان مجمعي به نام برادران وارد داستان مي شوند كه باعث پيروزي دزدان دريايي كارائيب در مقابل كمپاني هند شرقي مي شوند و ...

خلاصه داستان: ویل ترنر و الیزابت سوان که قصد دارند بزودی با هم ازدواج کنند بجرم کمک به کاپیتان جک اسپارو برای فرار از دست قانون بازداشت می شوند. لرد کاتر که دستور این بازداشت را داده به ویل و الیزابت می گوید اگر آنها به او کمک کنند تا جک را پیدا کرده و قطب نمای جادویی اش را از او بگیرد، آنها را مجازات نخواهد کرد...

خلاصه داستان: «ناخدا باربوسا» (راش) کشتي «ناخدا جک اسپارو» (دپ) به نام «مرواريد سياه» را در اختيار مي گيرد و بعدا به شهر پورت رويال حمله مي برد و جوان فرماندار (پرايس) را مي ربايد. «ويل ترنر» (بلوم) دوست دوران کودکي «اليزابت» با «جک» متحد مي شود تا «اليزابت» را نجات دهند و «مرواريد سياه» را دوباره به چنگ آورند. اما نفريني باعث شده «باربوسا» و خدمه اش براي هميشه در پرتو هر نور مهتابي به اسکلت هايي زنده تغيير شکل يابند...

خلاصه داستان:  داستان درباره ی پسری بنام جاکوب که علاقه ی بیش از حدی به موتورکراس و فلزات داره.خانوادش مجبور میشن اونو بفرستن جایی که برادرش “وس” به همراه عمش زندگی میکنه.اما پدره احساسی جاکوب و مادرش از این کار ناراحت میشن و سعی میکنند اونو برگردونن اما …