2014 – آرشیو هارمونی دانلود

خلاصه داستان: لئون، پسر خوانده کارگری به نام میکی در یک سانحه ساختمانی کشته میشود. در این میان و زمانی که میکی مطمئن میشود هیچکس از این حادثه با خبر نشده، تلاش میکند تا خبر این اتفاق را مخفی نگه داشته و آن را همراه با جسد لئون برای همیشه دفن کند. اما زمانی که مادر لئون به دنبال یافتن حقیقت میرود، همه چیز تغییر کرده و…

خلاصه داستان: فیلم درباره ی زنی با نام لوسی با قابلیت های بسیار بالاست که بر اثر مصرف ماده ای مخدر و جدید که به دست عموم نرسیده است ویژگی های خاص پیدا میکند که در هیچ انسانی نیست…

خلاصه داستان: یک آشپز جوان و با استعداد به نام حسن کادم پس از نابود شدن تجارت خانوادگیشان در اثر خشونت‌های سیاسی در هند تصمیم میگیرد تا همراه با خانواده خود به فرانسه سفر کند. اکنون حسن تصمیم دارد تا یک رستوران هندی در روستای کوچک سنت آنتونین راه‌اندازی کند اما این موضوع باعث میشود تا او وارد رقابتی جدی با رستوران زنی به نام مادام مالوری شده و…

خلاصه داستان: مِیسون شش ساله به همراه مادر و خواهرش، سامانتا، در تگزاس زندگی می‌کند. پدرش به تازگی آن‌ها را ترک کرده است. فیلم، زندگی مِیسون و خانواده‌اش را در طول ۱۲ سال آینده که طی آن به یک مرد تبدیل می‌شود، دنبال می‌کند.

خلاصه داستان: دختر جوانی به نام ویرا چند روز قبل از مراسم عروسی خود، توسط عده ای ربوده میشود؛ اکنون آدم رباها برای آزادی دختر از خانواده او تقاضای پول میکنند اما با گذشت زمان و با آغاز سفری هیجان انگیز، میان ویرا و یکی از آدم رباها به نام ماهابیر عشقی عمیق ایجاد شده و باعث میشود تا ویرا حس واقعی آزادی را درک کند اما…

خلاصه داستان: یک سربازی ماموریت دارد به زندادن گوانتانامو نفوذ کند و همسری که بیش از هشت سال در آنجا گرفتار شده رو آزاد کند که …

خلاصه داستان: عبدالسلام مهاجر افغان است، به همراه دخترش مرونا در یک کارگاه مشغول کار و زندگی است. صابر عاشق مرونا می‌شود، بعد از مدتی که مرونا قصد رفتن از ایران را دارد صابر بالاخره موضوع را با عبدالسلام در میان می‌گذارد و با مخالفت شدید او مواجه می‌شود

خلاصه داستان: ابراهیم و فخری در خانه‌ای قدیمی زندگی می‌کنند و سه فرزندشان در جنگ کشته شده‌اند و فرزند چهارم رضا جانباز قطع نخاعی‌ست که در یک آسایشگاه تحت مراقبت است. رضا بعد از کشته شدن هم‌رزم‌اش، کمال، پرخاشگر و عصبی شده و داروهایش را مصرف نمی‌کند، به همین خاطر ابراهیم و فخری تصمیم می‌گیرند