خلاصه داستان: مایک 16 ساله که در وسط ناکجا آباد زندگی می کند مبتلا به یک تومور کُشنده مغزی می باشد. او معتقد است تومور مغزی اش تقدیر اوست و کار خداست، اما تمام این اعتقادات زمانی تغییر می کند که مایک برای اولین بار در زندگی اش علاقه مند می شود و...
خلاصه داستان: مایک 16 ساله که در وسط ناکجا آباد زندگی می کند مبتلا به یک تومور کُشنده مغزی می باشد. او معتقد است تومور مغزی اش تقدیر اوست و کار خداست، اما تمام این اعتقادات زمانی تغییر می کند که مایک برای اولین بار در زندگی اش علاقه مند می شود و...