خلاصه داستان: فیلم روایتگر داستان زندگی خانم جوانی هست که توسط خانواده اش برای یک قتل شرافتمردانه مورد هدف واقع شده است که شکارچی فصل ( جایزه بگیر ) این وظیفه را به عهده گرفته است…
خلاصه داستان: یک مرد با توانایی این که می تواند وارد خاطرات افراد شود پرونده یک جوان 16 ساله با استعداد را که دچار دردسر شده است را بر عهده میگیرد تا مشخص کند که او یک روانپریش هست یا قربانی یک ضربه روحی…
خلاصه داستان: خلاصه داستان : واحدی متشکل از هشت نفر تحت فرمان فرانک استوکس (جورج کلونی) می کنند. گروه او که به آنها " مردان آثار ماندگار" لقب داده شده است، بیشتر از تاریخ دانان مسن و اساتید دانشگاه تشکیل شده که هدفی ساده دارند، اینکه هر مقداری از آثار هنری دزدیده شده توسط هیتلر را که امکانش هست، نجات دهند. وقتی جنگ به پایان خود نزدیک می شود، نازی ها تصمیم می گیرند شروع به تخریب همه چیز کنند...
خلاصه داستان: فیلم مرد راه آهن براساس داستان واقعی یک افسر ارتش بریتانیایی به نام اریک لومکس ساخته شده است. او در جریان جنگ جهانی دوم یکی از کسانی بود که توسط ژاپنی ها دستیگر شد و به اجبار در ساخت راه آهن تایلند برمه مشغول به کار شد! لومکس پس از گذراندن مدتها درد و رنج ، متوجه می شود افسر ژاپنی که وی را شکنجه می داده هنوز زنده هست و…
خلاصه داستان: یک جای دور افتاده بار دیگر به محل ترسناکی تبدیل می شود مکانی که به عنوان یک مکان توریست های بی خبر طعمه یک شخص دیوانه که علاقه به کشتن دارد میشوند.
خلاصه داستان: "والتر میتی" مردی خیالباف است که همیشه آرزو دارد قهرمانی باشد که ماجراجویهای بزرگی را تجربه می کند. او وقتی با زنی اسرارآمیز که کتاب کوچکی به او می دهد برخورد می کند رویاهایش به حقیقت تبدیل می شود. بر اساس صحبتهای زن،کتاب حاوی محل اختفای طلاهای سلطنتی هلند از زمان جنگ جهانی دوم است و...
خلاصه داستان: جسی (اندرو جیکوبز) که به تازگی از دبیرستان خود در شهر اکسنارد ایالت کالیفرنیا فارغ التحصیل شده، به همراه دوست صمیمی اش هکتور (جورج دیاز) قصد دارند تابستان خود را به علافی بگذرانند. اما مرگ ناگهانی همسایه ی طبقه پائین جسی، زنی میانسال و منزوی به نام آنا (گلوریا سندووال) نقشه هایشان را بر آب می کند...
خلاصه داستان: حدود 50 سال قبل(نسبت به زمان حال فیلم)موجوداتی شبیه به مورچه های غول پیکر بنام "فورمیک" به زمین یورش می برند که اگر حرکت شجاعانه میزر رکهام(بن کینگزلی)نبود آنها بر انسان ها چیره می شدند.فورمیک ها شکست خوردند اما از بین نرفتند و انسانها همواره ترس بازگشت فورمیک ها را در دل داشتند....
